نگارش: محمد فتحی
دوران دانشجویی از زیباترین و در عین حال حساسترین مقاطع زندگی هر جوان است. فرصتی طلایی برای علمآموزی، شکوفایی استعدادها و ساختن آینده؛ اما درست در همین مقطع، تهدیدها و لغزشگاههای بزرگی هم پیش روی انسان قرار دارد که اگر هوشیاری و تقوا همراه نباشد، میتواند سالهای شیرین جوانی را به حسرت و پشیمانی بدل کند. در این یادداشت، حسب تجربههای ثبتشده، به چندی از این تهدیدها و لغزشگاهها اشاره میشود.
۱. بحران هویت و فشار اجتماعی
دانشجو در ابتدا با حضور در هر و محیطی یزرگتر و متفاوت تر، دچار فشار و شوک های متنوع از محیط و فرهنگ جدید خواهد شد.ارزش ها و اعتقاداتش از ریشه مورد سوال و نقد قرار میگیرد.همزمان در آغاز جوانی با پرسشهای بزرگی روبهرو میشود: «من که هستم؟ آیندهام چیست؟» همزمان فشار همسالان و فضای اجتماعی ممکن است او را به سمت تقلید کورکورانه از مدها، سبکهای زندگی غربی و بیهویتی بکشاند. اگر ایمان و معرفت دینی در دل ریشه ندوانده باشد، پاسخ به این پرسشها دشوار و پرخطر خواهد بود.لازم است شخص مرتبا هم با تدابیر و مطالعه خودش و هم کمک هم فکران، به لحاظ فرهنگی و روحی تقویت و حمایت شود تا همیشه جایگاه و ارزش فرهنگ اصیل اسلامی خودش را بداند.
۲. شبهات فکری و اعتقادی
فضای دانشگاه سرشار از بحث، پرسش و تبادل اندیشه است. این ویژگی ارزشمند است اما در کنار آن، شبهات دینی، نظریههای دینزدایانه از زندگی فردی و اجتماعی هم مطرح میشوند. دانشجویی که زره محکم مطالعه، تفکر و رجوع به اهل علم را نپوشیده باشد، ممکن است به دام تردید و بیاعتمادی نسبت به باورهای ایمانی بیفتد.
۳. غفلت از عبادت و معنویت
مشغله درسی، خوابگاه، کار پارهوقت یا سرگرمیهای مجازی، گاهی دانشجو را از یاد خدا، نماز اول وقت و خلوت معنوی بازمیدارد. در حالی که درست در همین دوران است که نیاز روح به عبادت و آرامش الهی بیشتر از همیشه حس میشود. بیتوجهی به معنویت، آرامآرام قلب را خالی و بیروح میکند.
۴. روابط عاطفی و آسیبهای اخلاقی
یکی از حساسترین تهدیدها، روابط عاطفی خارج از چارچوب شرع است. گرچه میل طبیعی جوان قابل انکار نیست، اما بیضابطه شدن این روابط میتواند هم آینده علمی را تباه کند و هم روح و ایمان انسان را زخمی نماید. راه درست، کنترل نفس، مشورت با اهل تقوا و حرکت به سمت ازدواج سالم و بههنگام است.
۵. ناامیدی و یأس نسبت به آینده
شرایط اقتصادی و اجتماعی گاهی باعث میشود دانشجو احساس کند آیندهای روشن در انتظارش نیست. همین یأس میتواند او را به بیانگیزگی یا حتی لغزشهای اخلاقی بکشاند. ایمان به وعدههای خداوند و یادآوری اینکه روزی و سرنوشت در دست اوست، بزرگترین سلاح در برابر این ناامیدی است.
در پایان باید گفت: دانشگاه میتواند «کارگاه ساخت انسان مؤمن و متخصص» باشد یا «میدان انحراف و غفلت». همه چیز بستگی دارد به انتخابهای روزمره ما: انتخاب دوست، کتاب، استاد، محیط و حتی انتخاب نگاهمان به زندگی. اگر دانشجو با توکل بر خدا و تمسک به قرآن و عترت مسیر خود را طی کند، نه تنها از تهدیدها در امان خواهد ماند بلکه همین چالشها پلههای صعود و رشد معنویاش خواهند شد.